تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال ابزار یا روشی است که برای پیشبینی تغییرات احتمالی قیمت مورد استفاده قرار میگیرد. منظور از قیمت میتواند نوسانات احتمالی قیمت آتی اوراق بهادار، یک سهم در بورس یا ارز دیجیتال باشد.
اما آیا تنها پیشبینی قیمت بازار یک ارز در آینده برای معامله کردن آن کافیست؟ یا به بیان دیگر آیا میتوان روی این پیشبینی صحه گذاشت؟ تئوری پشت اعتبار تحلیل تکنیکال این است که اقدامات جمعی (خرید و فروش ) همه معاملهگران در بازار آیینهای از تمامی اطلاعات موجود در بازار است. بنابراین به طور مداوم ارزش بازار را میتوان به انواع اوراق بهادار اختصاص داد.
قیمت گذشته به عنوان شاخصی از عملکرد آینده
معامله گران فنی بر این باورند که عملکرد قیمت فعلی یا گذشته در بازار قابل اطمینانترین شاخص عملکرد قیمت در آینده است. تحلیل تکنیکال تنها توسط معاملهگران تکنیکال استفاده نمی شود. بسیاری از معاملهگران بنیادی از تحلیل بنیادی برای تعیین اینکه آیا باید در بازار خرید کنند یا خیر، استفاده میکنند. اما پس از اتخاذ این تصمیم، از تحلیل تکنیکال برای مشخص کردن سطوح قیمت ورودی خوب و کم ریسک کمک میگیرند.
نمودار در فریمهای زمانی مختلف
معاملهگران فنی نمودارهای قیمت را تجزیه و تحلیل میکنند تا حرکت قیمت را پیش بینی کنند. دو متغیر اصلی برای تحلیل تکنیکال، بازههای زمانی و شاخصهای فنی خاصی هستند که معاملهگر برای استفاده انتخاب میکند.
بازههای زمانی تحلیل تکنیکال نشان داده شده در نمودارها از یک دقیقه تا ماهانه یا حتی سالانه متغیر است. بازههای زمانی محبوبی که تحلیلگران فنی اغلب بررسی می کنند عبارتند از:
- نمودار 5 دقیقهای
- نمودار 15 دقیقهای
- نمودار ساعتی
- نمودار 4 ساعته
- نمودار روزانه
نحوه عملکرد معاملهگران
چارچوب زمانی که یک معاملهگر برای مطالعه انتخاب میکند، معمولاً توسط سبک معاملاتی شخصی آن معاملهگر تعیین میشود. معاملهگران روزانه (Intra-day)، معاملهگرانی هستند که موقعیتهای ترید را در یک روز باز و بسته میکنند. آنها طرفدار تجزیه و تحلیل حرکت قیمت در نمودارهای بازه زمانی کوتاهتر، مانند نمودارهای 5 دقیقهای یا 15 دقیقهای هستند. معامله گران بلندمدت (Long-term) که موقعیتهای بازار را برای مدت طولانی نگه میدارند، تمایل بیشتری به تجزیه و تحلیل بازارها با استفاده از نمودارهای ساعتی، 4 ساعته، روزانه یا حتی هفتگی دارند.
نوسان قیمت در یک بازه زمانی 15 دقیقهای رخ میدهد. ممکن است برای معاملهگر روزانه(۲۴ ساعته) که به دنبال فرصتی برای دریافت سود از نوسانات قیمت در طول یک روز معاملاتی است، بسیار مهم باشد. با این حال، همان حرکت قیمتی که در نمودار روزانه یا هفتگی مشاهده میشود، ممکن است برای اهداف بلندمدت تجاری، مهم یا تعیین کننده نباشد.
برای نشان دادن این موضوع از عملکرد قیمت در بازههای زمانی متفاوت کمک میگیریم. برای مثال نمودار روزانه زیر برای نقره، معاملات 24 ساعته این سهم را نشان میدهد. قیمت نقره تقریباً بین 16 دلار تا 18.50 دلار، که در چند ماه گذشته نیز در همین محدوده بوده، در نوسان است. پس قیمت 16 دلار به نسبت چند ماه گذشته پایینتر آمده و یک معاملهگر بلند مدت ممکن است این فرصت را غنیمت بشمارد و اقدام به خرید نقره کند.
حال اگر همین عملکرد قیمت نقره را در تایم فریم یک ساعته ببینیم. یک روند نزولی ثابت را نشان میدهد که در چند ساعت گذشته تا حدودی شتاب گرفته است. سرمایهگذار نقرهای که فقط به انجام معاملات روزانه علاقه دارد، احتمالاً از خرید این فلز گرانبها بر اساس عملکرد قیمت نمودار ساعتی اجتناب میکند.
شمع یا کندل (Candlesticks)
نمودار شمعی متداولترین روش برای نشان دادن تغییرات قیمت در نمودار است. هر کندل در نمودار ساعتی عملکرد قیمت را به مدت یک ساعت نشان میدهد، در حالی که هر کندل در نمودار 4 ساعته عملکرد قیمت را در هر دوره زمانی 4 ساعته نشان می دهد. بنابراین یک کندل از عملکرد قیمت در یک دوره زمانی واحد برای بازه زمانی مشخص تشکیل میشود.
شناخت اجزای کندل
کندلها به صورت زیر رسم میشوند یا شکل میگیرند: بالاترین نقطه کندل، بالاترین قیمت اوراق بهادار یا ارز معامله شده در آن دوره زمانی را نشان میدهد. پایینترین نقطه کندل نشاندهنده پایینترین قیمت در آن زمان است. بدنه یک کندل (بلوک های قرمز یا سبز مربوطه، یا قطعات ضخیمتر هر کندل همانطور که در نمودارهای بالا نشان داده شده است) قیمتهای باز و بسته شدن را برای یک دوره زمانی نشان میدهد. اگر بدنه شمع سبز تشکیل شود، این نشان می دهد که قیمت بسته شدن (بالای بدنه شمع) بالاتر از قیمت شروع (پایین بدنه شمع) بوده است. برعکس، اگر بدنه شمع قرمز تشکیل شود، قیمت آغاز بالاتر از قیمت بسته شدن بود.
رنگهای کندلها را میتوانید خودتان انتخاب کنید. برخی از معاملهگران از بدنههای شمع سفید و مشکی استفاده میکنند (این فرمت رنگی پیشفرض است و بنابراین بیشترین استفاده را دارد). معاملهگران دیگر ممکن است از سبز و قرمز یا آبی و زرد استفاده کنند. هر رنگی که انتخاب شود، راه آسانی برای تعیین اینکه آیا قیمت در پایان یک دوره زمانی معین بالاتر یا پایین تر بسته می شود، در یک نگاه فراهم می کند. تجزیه و تحلیل فنی با استفاده از نمودارهای شمعی اغلب ساده تر از استفاده از نمودار میله ای استاندارد است، زیرا تحلیلگر نشانهها و الگوهای بصری بیشتری را دریافت می کند.
الگوهای شمع Dojis
الگوهای کندل استیکی که توسط تک کندلهای متوالی یا دو یا سه کندل شکل میگیرند، یکی از پرکاربردترین شاخصهای فنی برای شناسایی حرکتهای معکوساحتمالی بازار یا تغییر روند هستند.
برای مثال کندلهای Doji نشاندهنده بلاتکلیفی در بازار هستند که ممکن است سیگنالی برای تغییر روند قریبالوقوع یا معکوس شدن بازار باشد. ویژگی منحصر به فرد الگوی کندل دوجی این است که قیمت باز و بسته شدن یکسان است، به طوری که بدنه کندل یک خط صاف است. هرچه (سایهها) یا (دم)های بالایی و یا پایینی روی کندل دوجی طولانیتر باشند. بخشی از کندل که محدوده کم تا زیاد را در طول دوره زمانی نشان میدهد نشاندهنده عدم تصمیم گیری است. انواع مختلفی از کندلهای دوجی وجود دارد که هر کدام نام متمایز خود را دارند، همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است.
انواع کندلهای دوجی تحلیل تکنیکال
کندل دوجی پایه بلند
دوجی معمولی همان دوجی پایه بلند است، که در آن قیمت در هر جهت تقریباً به یک اندازه تغییر مییابد. در این نوع در وسط کندل محدوده قیمت برای دوره زمانی باز و بسته میشود. ظاهر کندل نشانه بصری واضحی از عدم تصمیم گیری در بازار را می دهد. هنگامی که یک دوجی مانند این پس از یک روند صعودی یا نزولی طولانی در یک بازار ظاهر می شود، معمولاً به عنوان سیگنال بازگشت احتمالی بازار، تغییر روند به جهت مخالف تفسیر میشود.
کندل دوجی سنجاقک
سنجاقک دوجی، هنگامی که پس از یک روند نزولی طولانی ظاهر میشود، نشانه بازگشت احتمالی آینده به سمت صعودی است. بررسی اکشن قیمت نشان داده شده توسط سنجاقک دوجی تفسیر منطقی آن را توضیح میدهد. سنجاقک نشان میدهد که فروشندگان قیمت را به میزان قابل توجهی پایین میآورند (دم بلند پایین)، اما در پایان دوره، قیمت افزایش مییابد تا در بالاترین نقطه خود بسته شود. این کندل اساساً نشان دهنده روند طولانی مدت نزولی بازار به سمت پایین است.
کندل دوجی سنگ قبر
نام دوجی سنگ قبر به وضوح نشان میدهد که نشان دهنده خبر بدی برای خریداران است. برعکس شکل گیری سنجاقک، سنگ قبر دوجی نشان دهنده تلاش شدید بازار برای بالا بردن قیمت سهم مورد نظر است. در نتیجه نشان میدهد که ممکن است یک روند معکوس نزولی در پی داشته باشد.
کندل دوجی چهار قیمتی
دوجی نادر و چهار قیمتی، که در آن بازار باز میشود، بسته میشود، و همه خرید و فروشها را در طول دوره زمانی دقیقاً با همان قیمت انجام میدهد. این کندل مظهر بلاتکلیفی است، بازاری که هیچ تمایلی برای رفتن به جایی خاص نشان نمیدهد.
دهها شکل کندل مختلف به همراه چندین تنوع الگو وجود دارد. احتمالاً کاملترین منبع برای شناسایی و استفاده از الگوهای کندل، سایت الگوی توماس بولکوفسکی است، که به طور کامل هر الگوی کندل استیک را توضیح میدهد. در این سایت حتی آماری را در مورد اینکه هر الگو در طول تاریخ چگونه سیگنال معاملاتی قابل اعتمادی داده است، ارائه میکند. مطمئناً دانستن اینکه الگویهای شمعی نشاندهنده چه چیزی است مفید است. اما دانستن اینکه آیا این نشانه در 80٪ مواقع صحیح است یا خیر، مفیدتر است.
شاخصهای فنی/ میانگینهای متحرک (Moving Averages)
معاملهگران فنی علاوه بر مطالعه شکلهای کندل استیک، میتوانند از انواع تقریباً بیپایانی شاخصهای فنی برای کمک به آنها در تصمیمگیری در معاملات استفاده کنند. میانگینهای متحرک احتمالاً پرکاربردترین شاخص فنی در تحلیل تکنیکال هستند. بسیاری از استراتژیهای معاملاتی از یک یا چند میانگین متحرک استفاده میکنند. تفسیر یک استراتژی معاملاتی میانگین متحرک ساده ممکن است چیزی شبیه به این باشد: تا زمانی که قیمت بالاتر از میانگین متحرک نمایی 50 دوره ای (EMA) باقی ماند، بخرید. اگر قیمت زیر 50 EMA (exponential moving average) آمد، بفروشید.
کراس اوورهای میانگین متحرک یکی دیگر از شاخصهای فنی است که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد. در یک استراتژی معاملاتی متقاطع ممکن است خرید زمانی باشد که میانگین متحرک 10 دورهای از میانگین متحرک 50 دوره ای بیشتر شود. هر چه میانگین متحرک یک عدد بیشتر باشد، تغییرات قیمت برای آن بیشتر در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال، عبور قیمت از میانگین متحرک 100 یا 200 دوره ای معمولاً بسیار مهم تر از تغییر قیمت میانگین متحرک 5 دوره است.
شاخصهایفنی/محورها و اعداد فیبوناچی (Technical Indicators – Pivots and Fibonacci Numbers)
اندیکاتورهای پیووت روزانه، معمولاً علاوه بر نقطه پیوت چندین سطح حمایت و مقاومت را نیز مشخص میکنند. این اندیکاتورها توسط بسیاری از معاملهگران تحلیل تکنیکال برای شناسایی سطوح قیمت برای ورود یا بستن معاملات استفاده میشود. پیوتها اغلب سطوح حمایت یا مقاومت یا سطوحی را که معاملات در یک محدوده قرار دارد نشان می دهند. اگر معاملات از طریق پیوت روزانه و تمام سطوح حمایت یا مقاومت مرتبط افزایش یابد (یا کاهش یابد)، بسیاری از معاملهگران این را به عنوان معاملات برکآوت (breakout) تفسیر میکنند. به این معنا که احتمال این وجود دارد که قیمتهای بازار را بالاتر یا پایینتر در جهت شکست خط روند تغییر دهد.
نقاط پیوت روزانه و سطوح حمایت و مقاومت مربوط به آنها با استفاده از قیمتهای روز معاملاتی قبل محاسبه می شود. ما نحوه محاسبه را به شما نشان میدهیم، اما واقعاً نیازی به یادگیری آن نیست. زیرا سطوح نقطه محوری در هر روز معاملاتی منتشر میشوند. علاوه بر این شاخصهای نقطه محوری وجود دارد که میتوانید فقط روی نمودار بارگذاری کنید که محاسبات را برای شما انجام میدهد و سطوح محوری را نشان میدهد. بیشتر اندیکاتورهای نقطه محوری، نقطه محوری روزانه را به همراه سه سطح حمایتی در زیر پیووت و سه سطح مقاومت قیمت بالاتر از آن را نشان میدهند.
سطوح فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracements)
یکی دیگر از ابزارهای رایج تحلیل تکنیکال سطوح فیبوناچی است. فیبوناچی ریاضیدانی در قرن دوازدهم بود که مجموعه ای از نسبتها را توسعه داد. این مجموعه در میان معاملهگران فنی بسیار محبوب است. نسبتها یا سطوح فیبوناچی معمولاً برای مشخص کردن فرصتهای معاملاتی، نقاط ورود و سودی که در طول روندهای پایدار به وجود میآیند، استفاده میشوند.
نسبتهای فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی اولیه 0.24، 0.38، 0.62 و 0.76 هستند. که اغلب به صورت درصد بیان می شوند مثلا 23٪، 38٪، و غیره. توجه داشته باشید که نسبتهای فیبوناچی مکمل یکدیگر هستند: مثلا 24٪ مکمل، 76٪ است، و 38٪ باقیماندهاش، 62٪ است. همانند سطوح پیوت، شاخصهای فنی متعددی وجود دارد که در دسترس هستند. این شاخصها به طور خودکار سطوح فیبوناچی را بر روی نمودار محاسبه و بارگذاری میکنند.
فیبوناچیهای اصلاحی رایجترین شاخص فیبوناچی در تحلیل تکنیکال هستند. پس از اینکه سهم یا ارز مورد نظر برای مدتی در یک روند صعودی یا نزولی پایدار قرار گرفت، اغلب قبل از اینکه قیمت روند کلی بلندمدت را از سر بگیرد، یک روند اصلاحی در جهت مخالف میزند. اصلاحات فیبوناچی برای شناسایی نقاط ورود خوب و کم خطر در طول چنین اصلاحی استفاده میشود.
یا یک مثال بهتر متوجه شویم
به عنوان مثال، فرض کنید که قیمت سهام A در یک روند بلند مدت از 10 دلار به 40 دلار افزایش یافته است. سپس قیمت سهام شروع به کاهش میکند. بسیاری از سرمایه گذاران به دنبال یک سطح ورودی خوب برای خرید سهام در طول چنین اصلاح قیمتی هستند.
اعداد فیبوناچی نشان میدهد که اصلاحات احتمالی قیمت در فاصلهی 24٪، 38٪، 62٪ یا 76٪ از روند صعودی شکل میگیرد. سرمایهگذاران به این سطوح توجه میکنند تا نشانههایی مبنی بر اینکه بازار از جایی که قیمت دوباره شروع به افزایش میکند، حمایت پیدا میکند. برای مثال، اگر امیدوار بودید که پس از کاهش قیمت تقریباً 38 درصد، فرصتی برای خرید سهام داشته باشید، ممکن است سفارشی برای خرید در حدود سطح قیمت 31 دلارداشته باشید. (تغییر قیمت از 10 دلار به 40 دلار = 30 دلار؛ 38٪ از 30 دلار، 9 دلار است؛ 40 دلار – 9 دلار = 31 دلار بنابراین نقطه ورود 31 دلار است).
اکستنشنهای فیبوناچی(Fibonacci Extensions)
برای توضیح اکستنشنهای فیبوناچی در تحلیل تکنیکال، بهتر است از اینجا شروع کنیم، فرض کنید شما اکنون سهام را با قیمت 31 دلار خریداری کرده اید. بنابراین قدم بعدی تعیین هدف فروش است. برای این کار، میتوانید به افزونههای فیبوناچی نگاه کنید، که نشان میدهد با از سرگیری روند صعودی کلی، قیمت چقدر ممکن است افزایش یابد. تثبیت سطوح فیبوناچی با قیمتهایی که نشان دهنده 126٪، 138٪، 162٪ و 176٪ از حرکت روند صعودی اولیه است، از پایین ترین سطح اصلاحی محاسبه میشود. بنابراین، اگر بازگشت 38 درصدی قیمت از حرکت اولیه از 10 دلار به 40 دلار مشخص شود که پایینترین حالت اصلاحی است. پس از آن قیمت (31 دلار)، اولین سطح توسعه فیبوناچی و هدف سود گرفتن را با اضافه کردن 126 درصد از آن پیدا میکنید. 30 دلار اصلی به سمت بالا حرکت میکند.
مثالی برای روشن شدن موضوع
سطح توسعه فیبوناچی 126% = $31 + ($30×1.26) = $68 قیمت هدف 68 دلار را به شما میدهد. یک بار دیگر، شما هرگز مجبور نیستید هیچ یک از این محاسبات را انجام دهید. شما فقط یک نشانگر فیبوناچی را به نرم افزار نمودار خود وصل می کنید. این افزونه تمام سطوح مختلف فیبوناچی را نشان می دهد.
سطوح پیوت و فیبوناچی ارزش زیر نظر گرفتن دارند، حتی اگر شخصاً از آنها به عنوان شاخص در استراتژی معاملاتی خود استفاده نکنید. از آنجایی که بسیاری از معاملهگران حرکات خرید و فروش را بر اساس سطوح پیوت و فیبوناچی انجام میدهند. اگر در شرایطی باشید که هیچ چیزی وجود نداشته باشد، احتمالاً فعالیت معاملاتی قابل توجهی در اطراف آن نقاط قیمتی وجود دارد، فعالیتی که ممکن است به شما در تعیین بهتر حرکات احتمالی قیمت در آینده کمک کند.
شاخص های فنی / میانگینهای متحرک
میانگینهای متحرک و اکثر شاخصهای فنی دیگر در درجه اول روی تعیین جهت احتمالی بازار، بالا یا پایین آن متمرکز هستند. با این حال، دسته دیگری از شاخص های فنی وجود دارد که هدف اصلی آنها تعیین جهت بازار نیست بلکه تعیین قدرت بازار است. این شاخص ها شامل ابزارهای محبوبی مانند نوسانگر تصادفی (Stochastic Oscillator)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، شاخص میانگین متحرک همگرایی-واگرایی (MACD) و شاخص میانگین حرکت جهت دار (ADX) می شود.
با اندازهگیری قدرت حرکت قیمت، شاخصهای مومنتوم به سرمایهگذاران کمک میکنند در تعیین میزان قدرت حرکت اختمالی بازار کمک میکند. از آنجایی که شاخصهای مومنتوم قدرت روند را اندازهگیری میکنند، میتوانند به عنوان سیگنالهای هشدار اولیه مبنی بر پایان یافتن یک روند باشند. به عنوان مثال، اگر یک اوراق بهادار برای چندین ماه در یک روند صعودی قوی و پایدار معامله میشود. اما پس از آن یک یا چند میانگین متحرک نشان دهنده این است که روند ب قدرت خود را از دست میدهد، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که به کسب سود فکر کنید.
نحوه کار شاخصهای فنی متحرک
نمودار 4 ساعته USD/SGD زیر، مقدار یک اندیکاتور متحرک را نشان می دهد. نشانگر MACD در یک پنجره جداگانه در زیر پنجره نمودار اصلی ظاهر می شود. صعود شدید در MACD که از حدود 14 ژوئن شروع شد، نشان می دهد که افزایش قیمت متناظر به جای اصلاح موقت، یک حرکت قوی و پر روند است. زمانی که قیمت در روز شانزدهم شروع به کاهش میکند، MACD عملکرد قیمت ضعیفتری را نشان میدهد. به این معنا که حرکت نزولی قیمت قدرت زیادی در پشت خود ندارد. به زودی پس از آن، یک روند صعودی قوی از سر گرفته می شود. در این مثال، MACD به خریدار بازار اطمینان میداد که (الف) چرخش صعودی یک حرکت قیمتی قابل توجه است و (ب) احتمالاً پس از کاهش اندکی قیمت در روز 16، روند صعودی از سر گرفته میشود.
از آنجایی که اندیکاتورهای مومنتوم معمولاً فقط حرکت قوی یا ضعیف قیمت را نشان می دهند، اما جهت روند را نشان نمی دهند. اغلب با سایر شاخص های تحلیل تکنیکال به عنوان بخشی از یک استراتژی معاملاتی کلی ترکیب می شوند.
نتیجه گیری:
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، زمینه پیشرفت برای بسیاری از اهالی حوزه رمزارزها را فراهم میکند. یکی از راههای کمکی برای رسیدن به سودهای زیاد در این صنعت استفاده از ایزارهای تحلیل تکنیکال است. این واقعیت را در نظر داشته باشید که هیچ شاخص فنی کامل نیست. هیچ یک از آنها سیگنال هایی را که 100٪ دقیق هستند را ارائه نمی دهند.
باهوش ترین معاملهگران همیشه به دنبال علائم هشدار دهنده هستند که سیگنالهای نشانگرهای انتخابی آنها ممکن است گمراه کننده باشد. تجزیه و تحلیل فنی، که به خوبی انجام شود، مطمئناً می تواند سودآوری شما را به عنوان یک معامله گر بهبود بخشد. با این حال، چیز مهمتری که شنا باید برای بهبود ثروت در معاملات انجام دهید این است که زمان و تلاش بیشتری را صرف فکر کردن در مورد اینکه اگر بازار بر ضد شما باشد، چگونه میتوانید به بهترین شکل از عهده کارها برآیید. به جای خیال پردازی در مورد چگونگی خرج کردن پولهای میلیونیتان است.
در این مقاله سعی شد ابتداییترین مفاهیم درباره تحلیل تکنیکال را به شما آموزش دهیم اگر همچنان خواستار یادگیری بیشتر در این زمینه هستید مقالات ما را از دست ندهید.
نظرات